بهطور معمول کسی هم شاکی نیست، چون نفع عمومی، حق شهر، یا هر نام دیگری صاحب ندارد، آنکه قرار است از آن صیانت و حفاظت کند، خودش کارگزار اصلی این تبدیل رانت به پول نقد است و چنین میشود که تصاویر هوایی شهر تهران طی دو دهه نشان میدهد باغات آن که عامل اصلی تصفیه […]
بهطور معمول کسی هم شاکی نیست، چون نفع عمومی، حق شهر، یا هر نام دیگری صاحب ندارد، آنکه قرار است از آن صیانت و حفاظت کند، خودش کارگزار اصلی این تبدیل رانت به پول نقد است و چنین میشود که تصاویر هوایی شهر تهران طی دو دهه نشان میدهد باغات آن که عامل اصلی تصفیه هوا و در واقع ریه شهر تهران است، از نصف هم کمتر شده است. در واقع، اگر نتوانیم تورم را نصف کنیم؛ شاید توانایی نصف کردن باغات را داشته باشیم و حتی همین نصف را هم میتوانیم باز هم نصف کنیم!
مسئله این است که حقوق عمومی مالک دارد؛ ولی صاحب ندارد و با آن مثل املاک بلاصاحب و گوشت قربانی برخورد میشود، چون مالکیت آن در عمل به رسمیت شناخته نمیشود. این، همان شیوه ارتزاق از نفت است که در سطح بودجه دولتی نیز دیده میشود. در سطح شهر نیز زمین و کاربری نقش نفت را ایفا میکند. خلاصه همهچیزمان باید به همهچیزمان بخورد. ولی رانت و فساد این تغییر کاربریها بسیار بیشتر از فساد نفت است.
متاسفانه هیچ روزنامهنگاری یا جرأت نمیکند یا در عمل با مانع مواجه میشود که از فساد باغات تهران که تبدیل به واحدها و برجهای مسکونی شده است، گزارشهای کامل تهیه کند، چون آن ماموران شیرصفت و عقابهای تیزبین و مدیران «پاکدست» همهجا حی و حاضرند و دیگران نیز سهم خود را از این خوان یغما میبرند و هرکدام ملکی و خانهای به ثمنبخس گیرشان میآید و وجدان خود را به این طریق میفروشند؛ همچنان که در املاک نجومی شاهد بودیم. سرمایهداری مستغلاتی و زمین باز سابقه طولانی دارد، ولی تجربیات خود را خیلی زود بهصورت غریزی منتقل میکند.
۲۳۳۰۲